خواب ۲۴۲

   - من و س. ته راهرو دانشکده روی زمین نشسته بودیم. الف و دوست الف هم به جمع دونفره ما پیوستند. حواس همه به س. بود و این ناراحتم می‌کرد. کمی قبل‌تر با م. صحبت می کردیم. از او درباره تجربه‌اش در امریکا می‌پرسیدیم. اینکه آیا با کلاس و جزوه‌های انگلیسی مشکلی داشته یا نه؛ اما انگار چیز زیادی برای گفتن نداشت. شاید هم داشت طفره می‌رفت.


- من و ر. سر کلاس دکتر واو!!! روی زمین نشسته بودیم. بچه‌ها لهجه دکتر واو را مسخره می‌کردند. داشت یک برساخت جنسیتی را می‌شکافت؛ چیزی بود که قبلا خودم هم به آن فکر کرده بودم. از گچ قرمز و سبز استفاده می‌کرد. حسابی جذب شده بودم که ر. در گوشم گفت: "این ک.س. شعرها چیه این می گه؟" از کلاس خارج شدیم. ر. سرحال نبود. فکر کردم حتما هوم‌سیک شده. گفت باید با من حرف بزند.

خواب ۲۲۳

- رفتم پیش دکتر و. کت و شلوار خاکستری به تن داشت. انگار نمی‌خواست اسم من را در کار قرار دهد. مضمون نهایی حرف او این بود که کار من حتی با بازنویسی هم قابل یکدست سازی با کار او نخواهد بود. احتمالا کار من را به کل کنار گذاشته بود و می‌خواست همه را از اول خودش انجام دهد. این موضوع بدجوری حالم را گرفت.

- جلوی آینه ایستاده بودم و آقای ه. پشت سر من بود. {اتفاقاتی افتاد که در حال حاضر تصور آن برایم نفرت انگیز است٬ اما در خواب بسیار لذت بخش بود. مطمئن نیستم چقدر خواب بود و چقدر خیال؛ گویی در خلق بخشی از آن تخیل من دخیل بود٬ چون یکی از صحنه‌ها را چند بار عقب-جلو کردم تا اتفاق را به میل خود بازسازی کنم.}



خواب ۲۱۱

 - مشغول نامه نگاری و مسخره بازی با آقای س. بودم. ح.م را مسخره می‌کردیم.

ر. بدجوری نگران وضعیت انتخابات جامعه بود و دلش شور اختلافات داخلی را می زد. دنبال دفتر جدیدی برای جامعه می‌گشتیم.

- دکتر و. ترجمه من را به اسم خودش چاپ کرده بود. زیر اسم خودش٬ اسم من را خیلی ریز نوشته بود.

خواب ۲۷

و. من را سوار ماشینش کرد و رساند. انگار دوست داشتم در آن خلوت به من ابراز علاقه ای بکند یا چیزی بگوید اما هیچ نگفت. وقتی به مقصد رسیدیم بنا به عادت معهود در تاکسی٬ کرایه در آوردم تا به او بدهم. حواسم نبود. فکر می کردم دارم با این کار از او تشکر می کنم. اما و. در حالیکه که از حرکتم جا خورده بود٬ پول را رد کرد. دنبال جای به خصوصی می گشتم. مسیر را از راننده های خطی می پرسیدم. آدرس را زمانی پیدا کردم که از آنجا دیگر دور شده بودم. به خانه برگشتم.