خواب ۲۵۲

  زهرا ن. مانتوی قهوه ای من را تنش کرده بود. موهای لختش از زیر شالش بیرون می ریختند. مثل خارجی ها شده بود. داشت سخنرانی می کرد. یک صفحه اسکرین هوشمند داشت که حرکت ماشین های کالابر را روی نقشه جهان به طور زنده نمایش می داد. هم خودش و هم بیانش به قدری جذاب بود که همه مشتاقانه و با لبخندی به لب گوش می کردند. داشت مسیر توزیع کالاهای شرکت را تشریح می کرد. یکی از مسیرها تا سواحل امریکایی جنوبی و حتی چند متر جلوتر تا توی اقیانوس هم پیشروی می کرد. همه تعجب کردند.

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ب.ظ

سلام. خوبی؟ چه قدر ظاهر وبلاگت تغییر کرده؟ تو به چیز خاصی رسیدی؟ خب یعنی این خوابها (به زبان فروید: رویاها) چه چیزی از ناخودآگاهت رو برات آشکار کرد؟ الان به چی رسیدی؟

سارا سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ب.ظ

در ضمن به نظرم عنوان وبلاگتان خیلی مناسب نیست. اعترافات کنشی است که خود فرد آن را انجام می دهد... خواه از سر قهر و خشونت باشد و خواه خودخواسته.. حال آنکه کاری که شما انجام میدهید بیان رویاهایتان است، یعنی بیان کنشی که انجام آن در حوزه ی اقتدارتان نبوده است و از سیطره ی قدرت شما خارج بوده و شاید بتوان گفت امیال سرکوب شده.
به طور کلی به نظر بنده بهتر است یک بازنگری در عنوان وبلاگتان داشته باشید.
در نهایت این جمله که "رویاها اعترافات ناخودآگاه فرد هستند" از چه کسی است؟

خواب دیدن قطعا غیراختیاری است, اما بیان آن اختیاری است. اعتراف هم آشکار کردن واقعیتی است که اعتراف کننده لزوما میل به آشکار کردن آن ندارد. پس از یک طرف انتشار رویاها آن هم در فضای مجازی یک حرکت اعتراف گونه است. از طرف دیگر ناخودآگاه اموری را از وجود فرد آشکار می کند که او در بیداری یا قادر به بازیافتن آن نیست, و یا حاضر به پذیرفتنش. منظور من این بوده.

سارا پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ب.ظ

wow. thnx so much.. now i got what u mean ;)

;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد