خواب ۲۳۶

 - یک نامه ناشناس، حاوی تمام اطلاعات شخصی من به دستم رسید. انگار به منظور تهدید فرستاده شده بود: شما خانم فلانی، متولد فلان، فارغ التحصیل فلان جا که قرار است...


- بابا با یک جعبه جوجه به خانه آمد. جوجه ها رنگ پریده اما درشت بودند. هر کدام در یک محفظه پلاستیکی مجزا قرار داشتند؛ تعدادشان زیاد بود و سر و ته‌شان در نگاه اول مشخص نمی شد. سر یکی از جوجه ها را بوسیدم. بعد فهمیدم چیزی که بوسید‌ه‌ام سر جوجه نبوده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد