۱- خیلیها خواب را یک پدیده فراطبیعی میدانند. اینها همانهایی هستند که مثلاً از شما میپرسند: "به خواب اعتقاد داری؟" و مرجعشان کتابهای تعبیر خوابی است که عناصر مختلفی را از دُم اسب گرفته تا دندان خوک زیر هم ردیف میکند و هر یک را به عنوان نمادی معنادار در خواب تعبیر میکند. در مقابل افراد دیگری هم هستند که با رویکرد علمیِ محض خواب را مجموعهای از تصاویر بیمعنا و دور ریختنی میدانند که اصلاً ارزش تحلیل ندارد. اما از منظر روانکاوی٬ خواب نه صرفاً حاصل فعل و انفعالات شیمیایی مغز است و نه منشأ فراطبیعی دارد. خواب با همه پیچیدگیها و نمودِ گاه غیرواقعیاش، یک پدیده کاملاً زمینی و بازتابی از واقعیتهای بیرونی است، چرا که منشأ آن زمینههای قابل تحلیلی همچون ناخودآگاه و بستر اجتماعی فرد است. در نتیجه خواب متنی قابل تحلیل/تعبیر است.
۲- با در نظر داشتن رویکرد اخیر در مورد تعبیر خواب (روانکاوی)، چه کاری میتوانست کمزحمتتر از پیاده کردن متنی باشد که نویسندهاش ناخودآگاهِ آدمی است و حقایقی از وجود او را در بر دارد؟ من هم مدتها بود در این فکر بودم که این متن را یک جایی پیاده و نگهداری کنم؛ باشد که روزی راه به جایی ببرد. حتی اگر نبرد!
۳- شاید تا به حال متوجه ادبیات شتابزده و به نسبت نامرتب پُستها شده باشید. علت این شتابزدگی فرّار بودن خوابها و ترس من از فراموش کردنشان بوده است. به علاوه ترجیح میدهم خوابها را خیلی دستکاری نکنم؛ چون قرار نیست این نوشتهها ادبی باشند. این صرفاً یک مغزنگاری است و مهمترین چیز برای من یادآوری فضا/ماجرای خواب است.
۴- (ویراست ۱۳۹۲): بیش از ۴ سال است که این وبلاگ کم و بیش فعال است. به تازگی قالب وبلاگ را تغییر دادهام و به پُستها برچسب (تگ) اضافه کردهام٬ کاری که باید زودتر از اینها به فکرش میافتادم. در این قالب جدید قسمتی در حاشیه وبلاگ وجود دارد تحت عنوان «ابر برچسب» که برچسبهای مهم را بسته به فراوانی آنها ریز یا درشت نشان میدهد. در واقع خود برچسبها دنبال کردن خوابهایی را که تِم یکسان دارند راحتتر میکنند٬ و ابربرچسبها به شناخت مسائل اصلی من کمک میکنند -- به خصوص حالا که حجم پُستها زیاد شده. جالب است که در تعبیرخواب ظاهراً تأکید اصلی بر عناصر تکرار شونده است٬ به خصوص عناصر تکرارشونده ناخوشایند. ابر برچسبها هم دقیقاً همین کار را میکنند؛ آنها تا حد زیادی نشاندهنده دغدغههای روزمره من در مقاطع مختلف طی این ۴ سالاند. خوابنمایم شدهاند یکجورهایی. بماند که این وبلاگ شاید یکهزارم کل خوابهایی که میبینم هم نباشد و قطعاً من بیشتر خوابهایم را به دلایل مختلف (فراموشی٬ بیحوصلگی٬ سانسور) اصلاً ننوشتهام٬ اما به هر جهت اثبات شیء نفی ما ادا نمیکند. ابر برچسبها را خیلی دوست دارم. مهماند. اصل قضیهاند.