خواب ۱۰۷

ش. سخنرانی داشت. یک استاد خارجی مدعو همراه من از سالن خارج شد. داخل اتوبوس رفتیم. استاد مخفیانه به من اطلاع داد که در گزینش پذیرفته شده ام اما داوران نباید بفهمند که من می دانم. آمده بودم وسایل ر. را از توی اتوبوس بردارم و برایش ببرم. استاد گفت نیاز نیست ظرف غذایش را ببرم.