خواب ۱۹۷

 پشت یک ون نظامی نشسته بودیم. دستان مان را بسته بودند. یکی از بچه ها مسلح بود. وقتی افسران نظامی سوار شدند اسلحه ها را قایم کردیم. مایع سیال درون اسلحه را خالی کردیم. افسر صدایش را شنید و به طرفم آمد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد