خواب ۵۵

چند نفر مهاجم بودند. در موتورخانه ساختمان بودیم. دونفرشان را کشتم اما باز زنده شدند. به آپارتمان ما به طرز زیرکانه‌ای هجوم آورده بودند. چاقوی ظریفی داشتم که در بدنشان فرو می بردم و می چرخاندم.