خواب ۶۰

با سامان به دانشگاه می رفتم. در پیاده رو بودیم. رسیدیم. دانشکده را با خاک یکسان کرده بودند. عکس العمل شدیدی نشان دادم. فکر می کردم که در نهایت هم به هدفشان رسیدند. هدفشان دانشکده ی ما بود.

تصویر مبهمی از خوابگاه دختران داشتم. انگار کسی طوری‌اش شده بود.