خواب ۱۴۷

انگار خانوادگی در یک سویت مجلل مستقر شدیم. در و دیوارهایش چوبی بود. من بهترین اتاق را که انگار در ارتفاع قرار داشت٬ برای خواب انتخاب کردم. خوابیدم. به فرد دیگری تبدیل شدم. وقتی آن فرد از خواب بیدار شد آشفته و نگران به نظر می رسید. زیر پتو را نگاه کرد. بیشتر به هم ریخت. چیزی شبیه به آنچه در فیلم هایی مثل فریدا یا فرزند رز ماری دیده بودم٬ رخ داد. زنی که شوکه از خواب می پرد٬ و با تختی خون آلود مواجه می شود. دستگاه تناسلی او را در خواب از جا در آورده بودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد