خواب ۸۴

سوار ونی بودیم. با ب. راجع به بورس حرف می زدم. س. گوش می کرد. بعد س. خاطره ای تعریف کرد از میوه هایی که توی باغچه خانه اش کاشته٬ و فردی که همه ی میوه ها را خورده و بعد با کمال پررویی گفته که مزه سبزی می دهند. س. دستش قرمز بود. داشت چیزی می نوشت.

قبلتر با بچه ها سر کلاسی بودیم که بر مبنای سطح حرف زدن به انگلیسی٬ می شد واجد شرایط بورس شد. انگلیسی حرف می زدم. تعدادی ازبچه ها از لهجه ی آمریکایی ام به وجد آمده بودند و تعدادی دیگر می خندیدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد