داخل ماشین بودیم. م. صندلی جلو نشسته بود. انگار ع. پیاده شد. شاید برای بنزین. پسر بچهای بیرون ماشین٬ پشت شیشه ی من بود. بچه ی م. و ع. بود. انگار از چیزی تعجب کرده بود. صوت بامزه ای از خودش درآورد.