خواب ۳۴

فضای کلاس دانشگاه بود با چینش متفاوت میز و صندلی ها. در مورد موضوعی صحبت می کردیم. خانمی با فاصله ی یک نفر کنارم نشسته بود. من در حال خودارضایی بودم. نفر وسطی بلند شد و آن خانم که به نظرم خانم کامکار بود شروع کرد به خندیدن. من به این خیال بودم که زیر میز دیده نمی شود. فکر نمی کردم کسی بفهمد دارم چه کار می کنم. از او پرسیدم: «مگر دیده می شود؟» انگار شروع کرد به سرزنش من. صحنه عوض شد. در فضای دیگری بودیم. او نشسته بود و من رو به روی او ایستاده بودم. شاید همچنان فضای کلاس بود. داشتم  برایش به انگلیسی از فواید خود ارضایی می‌گفتم. احساس می کردم که حرف هایم برایش ثقیل است٬ اینست که به راحتی متقاعد می شود. سرانجام در حالی که سرش را به علامت تایید تکان می داد حرفم را پذیرفت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد