خواب ۱۸

نسرین حامله شده بود. 

توی سالن تئاتری بودیم. تئاتر شکل غیر متعارفی داشت. انگار فقط روخوانی یک متن بود.  

در جای دیگری در خوابم سر کلاس آقای ف. بودیم و امتحان فینال می دادیم. در راستای آن جمله اش که آن روز (۲۷ شهریور که فینال داشتیم) به ما گفت، این خواب را دیدم. آن روز با تایید تقلب‌های بی وقفه ی ما با جدیت تمام بهمان گفت که این کار را بعضا مفید هم می داند. در این خوابم این بار خود ف. هم سر کلاس بود و در این حرکت دسته جمعی یاری مان می کرد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد