خواب 16

  

خواب دیدم بابا برایم یک رنو خریده و رنو وسط هال خانه مان است. روش هم یک بادکنک بزرگ است که باید با تراکاندن آن ماشین را افتتاح می کردم. فقط سویچ ماشین نبود. انگار توی بادکنک بود. در خواب، به خواب دومی رفتم ودر خواب دوم کودکی بادکنک را با خودش برد و سرانجام با ترکیدن بادکنک سویچ ماشین که به شکل یک کلید تکی خارج از جا سویچی بود به گوشه ای افتاد.  

در سکانس دیگری در ماشین بودم و توی خیابان ها ویراژ می دادم. انگار که نیمه آگاهی داشتم به اینکه این خواب است، داشتم به این فکر می کردم که خوب است سرعت عمل را برای آزمون آیین نامه ام (که به واقع فرداست) در خواب تمرین کنم. قبل از این هم در سکانسی که رنو در هال خانه بود لحظه شماری می کردم که در ماشین را باز کنم و حرکت دستم را روی فرمان موقع پیچش کامل فرمان (که مربی ام تذکر می داد اشتباه است و نباید دستم هم با فرمان بچرخد) اصلاح کنم. از لای ماشین ها لایی می کشیدم و این کار خیلی هم برایم راحت بود. 

در سکانس دیگری توی هال و پذیرایی خانه مان نمی دانم با چه امکانی داشتم پرواز می کردم. پرواز در خانه از سکانس های تکراری خواب های من است. انگار در خواب با قلقش کاملا آشنایم. کمی ریسک هم دارد انگار چون یکهو سرعت می گیرم. به کنج دیوار ها که می رسم با فشار پا به دیوار خودم را به سوی دیگر هول می دهم و این کار سرعتم را زیاد می کند و با کمی استرس همراه است. اما این بار پرواز آرامی بود. خانه تاریک بود. بالای آینه ی مجاور میز کنسول هیءت بزرگی بسان یک خیمه نصب شده بود که من در حال پرواز به اطراف و اکناف و داخل آن اشراف داشتم. یک سری لوازم کوچک گمشده خانه مان به انضمام چند شیء زینتی کوچک که در خواب می دانستم به مادرم تعلق دارد (در واقع هیچکدام از اشیاء وجود خارجی ندارند) در آن قسمت دیدم و جمعشان کردم. 

در سکانس دیگری خود را در حال دادن آزمون راهنمایی و رانندگی دیدم. انگار قبول شدم. 

در خواب داشتم خوابم را برای ع. تعریف می کردم. در جای دیگری هم به مغازه ای رفتم که سی دی ب. را بخرم. خوشحال بودم که اینجا من را نمی شناسند. اسم بازی را که گفتم، مرد میانسال پاسخ داد که ندارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد